آنکه بر روی ریسمان راه رود و عملیات شگفت انگیزی کند. شخصی که عملیات آکروباسی روی بند انجام دهد. ریسمان باز. (فرهنگ فارسی معین). رسن باز. آنکه بر طناب وبندی در هوا کشیده رود و اعمال غریبه بر بند کند
بید موله. بید مجنون. بید معلق. (یادداشت مؤلف) : زلفت که چو بید ناز آویخته است خاک محن اندر سر من بیخته است. (از کتاب شرف الدین رامی). رجوع به بید مولّه و بید مجنون و بید معلق شود