معنی با اصل و نسب - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با با اصل و نسب
بااصل و نسب
- بااصل و نسب
- اصیل، خانواده دار، نجیب، بااصالت، مقابل بی اصل و نسب
فرهنگ فارسی معین
بااصل ونسب
- بااصل ونسب
- اصالت دار، اصیل، بااصالت، شریف، باباننه دار، نجیب، نژاده، نسیب
متضاد: بی اصل
فرهنگ واژه مترادف متضاد