جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آیس برگ

پیش برگ

پیش برگ
آنکه ورق اول بازی از آن او باشد کسی که ورق اول بازی را بدو دهند سر برگ، پوسته ای که پیش از پیدایش برگ ظاهر شود
فرهنگ لغت هوشیار

آتش برگ

آتش برگ
آتش زنه، آتَش گیرِه، هر چیزی که با آن آتش روشن کنند، فُروزینِه، شَیاع، پیفِه، آفروزه، پُد، مَرخ، حَطَب، پوک، پُدِه، وَقود، پَرهازِه، هود، آتَش اَفروز، وَقید
آتش برگ
فرهنگ فارسی عمید

آتش برگ

آتش برگ
چخماق. آتش زنه:
شد آنچنان برطوبت هوا که آتش برگ
ز سنگ قطره برون آورد بجای شرار.
حسین ثنائی
لغت نامه دهخدا

پیش برگ

پیش برگ
در اصطلاح فیزیک، عمل دستگاه متراکم کننده گاز بنزین و بخار موتور. (فرهنگ فارسی معین) ، در اتومبیل به بخاری که از لولۀ اگزوز خارج می شود اطلاق می گردد. (فرهنگ فارسی معین) ، تربند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). پارچه ای آغشته به آب گرم یا سرد که بر روی عضوی از بدن گذارند (مثلاً در سلمانیها پس از تراشیدن صورت یا جهت مداوای عضوی). (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

بی برگ

بی برگ
گیاهی که برگهایش ریخته باشد درختی که برگ نداشته باشد، بینوا فقیر محتاج
فرهنگ لغت هوشیار