جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آنورمال

نورمال

نورمال
به هنجار. (لغات فرهنگستان). نُرمال. طبیعی. رجوع به نرمال شود
لغت نامه دهخدا

آنورسما

آنورسما
غده مشکل از خون که غالبا به شریان مربوطست و محتویات آن ممکنست خون مایع یا خون منعقد باشد آنوریسما انوریسما آنورسما انوریسم
فرهنگ لغت هوشیار

آنورسما

آنورسما
از یونانی آن رُوسما، اتّساع، بیماری اتّساع شرایین یا قلب
لغت نامه دهخدا

سنگرمال

سنگرمال
دهی است از دهستان خرم آباد شهرستان شهسوار. دارای 245 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمۀ کیله. محصول آنجا برنج، مرکبات و جالیزکاری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

کورمال

کورمال
در تداول عامه، حرکت بااحتیاط و دست مالیدن به اطراف در تاریکی، غالباً کورمال کورمال (به تکرار) استعمال شود، (فرهنگ فارسی معین)، و رجوع به کورمال رفتن، کورمالی کردن و کورمال کورمال شود
لغت نامه دهخدا