آلوسن آلوسن گیاهی با ساقه های بلند شبیه رازیانه، برگ های بیضی شکل، تخم های سبز تیره و گل های سرخ رنگ که ریشۀ آن شبیه زردک است فرهنگ فارسی عمید
آلودن آلودن چیزی را از حالت پاکی خارج کردن، آلوده کردن، کثیف کردنچیزی را با چیزی مخلوط کردن، آغشته کردنتر کردن، خیس کردناز حالت پاک خارج شدن، کثیف شدن، آلوده شدن فرهنگ فارسی عمید