جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آکتیف

آکتیو

آکتیو
فعال، کاری، پرکار، مؤثر، در امور نظامی کسی که همۀ عمر خود را به شغل نظامی اختصاص دهد
آکتیو
فرهنگ فارسی عمید

تکتیف

تکتیف
به آهن پیوند نمودن آوند را، بلند شدن فروع شانۀ اسب در رفتار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، شانه جنبان رفتن اسب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، ریزه ریزه بریدن گوشت را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

کتیف

کتیف
شمشیر پهن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، آهن پارۀ پهنا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، آهن پارۀ پهن و درازی که در را بدان بندند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج، کُتف. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و رجوع به کتیفه شود
لغت نامه دهخدا