معنی آشوال
- آشوال
- نهادک
واژههای مرتبط با آشوال
آشوال
- آشوال
- فرانسوی نهادک زبانزدی درمنگیا (قمار)
آنوال
- آنوال
- بنگرید به انوال
آنوال
- آنوال
- دهشمندان، دهش ها، سالانه
آشمال
- آشمال
- چاپلوس متملق
آشغال
- آشغال
- فضولات چیزی، خاکروبه
آشخال
- آشخال
- هر چیز دور ریختنی افکندنی سقط آخال آشغال
آشخال
- آشخال
- آشغال، خاشاک، خاک روبه، هر چیز دورریختنی مثلاً آت آشغال
آشغال
- آشغال
- خاشاک، خاک روبه، کنایه از هر چیز دورریختنی مثلاً آت آشغال
آشمال
- آشمال
- کسی که به مالیدن آش ( آهار) بر جامه می پردازد، کنایه از چاپلوس، متملق، خوشامدگو
