جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آسپسی

آسپست

آسپست
یونجه، گیاهی با ساقه های بلند، برگچه های نازک و گل های بنفش که به مصرف خوراک چهارپایان می رسد، سِپِست، سِبیس، اِسپِست، اِسپِرِس
آسپست
فرهنگ فارسی عمید

آسپست

آسپست
اسپست. گیاهی که آن را یونجه گویند و به بهار بستور خورانند. رطبه. فِسفسه. فِصفصه. اِسپرس. جلبان الحیه. سله. و رجوع به اسپست شود
لغت نامه دهخدا

سپسی

سپسی
عقب افتادگی، واپس ماندگی، برای مِثال به فضل کوش و بدو جوی آب روی از آنک / به مال نیست به فضل است پیشی و سپسی (ناصرخسرو - ۳۶۲)
سپسی
فرهنگ فارسی عمید

سپسی

سپسی
واپس ماندگی. عقب ماندگی:
بفضل کوش و بدو جوی آبروی از آنک
بمال نیست بفضل است پیشی و سپسی.
ناصرخسرو.
پندارد هر چه نام پیشی بر او افتد ونام سپسی بر دیگری افتد. (جامع الحکمتین ص 243)
لغت نامه دهخدا