معنی آریوه - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با آریوه
گریوه
- گریوه
- تل، پشته، تپه، گردونۀ کوه، برای مِثال خری بر گریوه ز سرما بمرد / که از کاهلی جامه با خود نبرد (نظامی۵ - ۸۱۸)
فرهنگ فارسی عمید
هریوه
- هریوه
- هروی، مسکوک طلای خالص که در هرات رایج بوده مثلاً زر هریوه
فرهنگ فارسی عمید
گریوه
- گریوه
- کوه پست پشته بلند، گردنه عقبه، زمین سراشیب، راه دشوار گذار: در شاهراه جاه و بزرگی خطر بسی است آن به کرین گریوه سبکبار بگذری. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار