جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آداب گری

حساب گری

حساب گری
عمل حساب گر. محاسبی، دوراندیشی، فالگیری
لغت نامه دهخدا

آدمی گری

آدمی گری
بشریت: اما گاه گاه در درون استاد امام از راه آدمی گری اندک داوری می بود. (اسرارالتوحید). چون چشم من بر وی افتاد از آدمیگری هیچ چیز با من نماند. روحی و آسایشی از وی بمن رسید چنانکه بیخود گشتم. (اسرارالتوحید)
لغت نامه دهخدا