معنی امکان پذیر
امکان پذیر
شدنی
تصویر امکان پذیر
فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با امکان پذیر
امکان پذیر
امکان پذیر
شدنی دست دادنی قابل امکان ممکن
فرهنگ لغت هوشیار
امکان پذیر
امکان پذیر
قابل امکان. ممکن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
امکان پذیر
امکان پذیر
مقدور، ممکن، میسر، میسور
متضاد: امکان ناپذیر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
امکان پذیری
امکان پذیری
توانستنی شایستنی قابلیت امکان ممکنیت
فرهنگ لغت هوشیار
امکان پذیری
امکان پذیری
Feasibility, Viability
دیکشنری فارسی به انگلیسی
امکان پذیری
امکان پذیری
осуществимость , жизнеспособность
دیکشنری فارسی به روسی
امکان پذیری
امکان پذیری
Durchführbarkeit, Lebensfähigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
امکان پذیری
امکان پذیری
здійсненність , життєздатність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
امکان پذیری
امکان پذیری
wykonalność
دیکشنری فارسی به لهستانی