جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اکتفا کردن

اکتفا کردن

اکتفا کردن
بس دانستن. بسنده کردن به. قناعت کردن به. (یادداشت مؤلف) :
از دوستان توقع ما ترک دشمنی است
ما قانعیم گر به همین اکتفا کنند.
محسن تأثیر (ازآنندراج).
زخم دهان شکوه نمایان نمی شود
مردم به قدر حاجت اگر اکتفا کنند.
محسن تأثیر (از آنندراج) ، اندوهگین شدن. (تاج المصادر بیهقی). دردمند و غمناک شدن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

ابتدا کردن

ابتدا کردن
آغاز کردن شروع کردن، بدء، پیش دستی کردن سبقت گرفتن تبادر مبادرت، انشا
فرهنگ لغت هوشیار

اقتضا کردن

اقتضا کردن
در خور بودن در خور بودن مناسب بودن، لازم بودن واجب بودن
اقتضا کردن
فرهنگ لغت هوشیار

اقتدا کردن

اقتدا کردن
تقلید کردن، پیروی کردن، متابعت کردن، پشت سر امام جماعت نماز گزاردن، پیروی کردن، پس نمازیدن
فرهنگ لغت هوشیار

التفات کردن

التفات کردن
نگریسیتن، بخشیدن دادن، مهر کردن پسدیدن توجه کردن، تکریم کردن، دادن بخشیدن (تعارف) : این کتاب را بمن التفات کنید
فرهنگ لغت هوشیار