معنی اعدام کردن - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با اعدام کردن
اعدام کردن
- اعدام کردن
- نابودن کردن. نیست کردن. کشتن. بقتل رسانیدن. (از یادداشت های مؤلف)
لغت نامه دهخدا
اقدام کردن
- اقدام کردن
- فرنافتن کاری را پیش گرفتن دست بکاری زدن، دلیری کردن
فرهنگ لغت هوشیار