جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با احضار

احضار

احضار
حاضر کردن، به حضور خواستن، فراخواندن
احضار ارواح: فراخواندن روح های مردگان به وسیلۀ کسانی که مدعی هستند می توانند روح شخص مرده را حاضر کنند و از او پرسش هایی کنند
احضار
فرهنگ فارسی عمید

احضار

احضار
حاضر آوردن. (منتهی الارب). حاضر کردن. (تاج المصادر) (زوزنی). فراخواندن. بخواندن، بسیارشر. (منتهی الارب). و فی الحدیث: و السبت احضر الاّ ان ّ له اشطراً،ای هو اکثر شرّاً الاّ ان ّ له خیراً مع شرّه. (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا

احرار

احرار
جمع حر، آزادگان، ایرانیان جمع حر حران آزادان آزادگان، ایرانیان
احرار
فرهنگ لغت هوشیار