جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با احتذار کردن

احتکار کردن

احتکار کردن
انبار کردن کا (مخصوصا غله) برای فروش بهنگام گرانی و کمیابی، بنداری انبارداری
فرهنگ لغت هوشیار

اعتذار کردن

اعتذار کردن
معذرت خواستن. عذر آوردن. (ناظم الاطباء) ، دل نهادن بر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج). دل بر کاری نهادن. (تاج المصادر بیهقی) ، کوشش نمودن، بر جاده راه رفتن، میانه روی گزیدن، درنگ در رفتار و جز آن، باتوسنی و سرکشی گذشتن اسب، تحمل و شکیبایی نمودن بر بلا و مصیبت. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

اختبار کردن

اختبار کردن
آزمودن آزمایش کردن آزمودن آزمایش کردن امتحان کردن
اختبار کردن
فرهنگ لغت هوشیار

احتیاط کردن

احتیاط کردن
به هوش کار کردن استوار کاری کردن بهوش کار کردن
احتیاط کردن
فرهنگ لغت هوشیار

احترام کردن

احترام کردن
یاشتن سناییدن فرنامیدن نواختن کسی یا چیزی را گرامی و بزرگ داشتن
احترام کردن
فرهنگ لغت هوشیار

احتراز کردن

احتراز کردن
پرهیز کردن ورتیشیدن پرهیز کردن اجتناب کردن
احتراز کردن
فرهنگ لغت هوشیار