معنی اتوماتیک - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با اتوماتیک
اتوماتیک
- اتوماتیک
- خود کار فرانسوی خودکار دستگاهی که خود به خود کار میکند و نیازی به بودن کارگر بر سر آن نیست خود کار
فرهنگ لغت هوشیار
اتوماتیک
- اتوماتیک
- ویژگی هر وسیله ای که بدون دخالت انسان و خود به خود کار کند، عملی که بدون فکر کردن انجام شود، خودکار (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
اتوماتیک
- اتوماتیک
- به طور خودکار، دستگاهی که پس از به کار افتادن احتیاج به نیروی انسانی ندارد، شخص بی اراده، آدمک
فرهنگ فارسی عمید