معنی اتلاف کردن - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با اتلاف کردن
اتراق کردن
- اتراق کردن
- بار افکندن چندی ماندن توقف کردن در منزلی چند روزی موقتا در منزلی اقامت گزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
اتحاد کردن
- اتحاد کردن
- به هم پیوستن یگانه شدن متحد شدن بهم پیوستن دادی که منعقد میسازند و همگام شدن
فرهنگ لغت هوشیار