جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اپیپلون

اپیگلوت

اپیگلوت
عضوی غضروفی در حلق که هنگام فرو بردن غذا حنجره را می پوشاند و مانع ورود غذا به نای می شود
فرهنگ فارسی عمید

افیلون

افیلون
درمنۀ کوهی. (ناظم الاطباء) (آنندراج). اگر خاکستر آنرا با روغن بادام بر موضع ریش بمالند موی برآرد و آنرا بعربی شیح خوانند. (آنندراج) (برهان). مقل. (مؤید). شیح جبلی. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

ابیلون

ابیلون
اَبیلین. جَمعِ واژۀ ابیل.
- ابیل الأبیلین، لقب عیسی علیه السلام
لغت نامه دهخدا

اپیون

اپیون
تریاک، شیرۀ تلخ مزه و قهوه ای رنگی که از پوست خشخاش گرفته می شود، شیرۀ کوکنار، دارای الکلوئیدهای متعدد، از جمله مرفین، کودئین، نارکوتین، پاپاوریم و نارسئین است، در یک گرم آن درحدود پنج سانتی گرم مرفین وجود دارد. در تسکین درد، سرفه و اسهال مؤثر است، ریه و معده را تخدیر می کند، افیون، اپیون، پادزهر، تریاق
اپیون
فرهنگ فارسی عمید