معنی یک خرده - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با یک خرده
یک مرده
- یک مرده
- منسوب به یک مرد، به اندازۀ یک مرد. ازآن ِ یک مرد:
زور ده مرده چه باشد زر یک مرده بیار.
سعدی
لغت نامه دهخدا
یک دنده
- یک دنده
- مستبد خودرای لجوج: آدم یک دنده ایست، آرام یکنواخت. تاصبح یک دنده خوابید
فرهنگ لغت هوشیار
یک طرفه
- یک طرفه
- از یک جهت، که فقط رعایت یک طرف شده باشد بدون رعایت طرف دیگر، خیابانی که فقط از یک سوی آن می توان رفت
فرهنگ فارسی معین