معنی یاری جو - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با یاری جو
یاری رس
- یاری رس
- یاررس، یاری، مدد، آنکه به یار و دوست خود رسیدگی و کمک بکند، یاری دهنده، مددکار، یاری رس
فرهنگ فارسی عمید
چاره جو
- چاره جو
- چاره جوینده، کسی که در جستجوی راه علاج کسی یا اصلاح امری باشد
فرهنگ فارسی عمید