جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با هوش واره

گوش خاره

گوش خاره
آنچه که بدان گوش را خارند، میل گوش پاک کنی، جانوری بسیار پای که بگوش مردم رود و موجب ناراحتی گردد هزار پا
فرهنگ لغت هوشیار

خوش قواره

خوش قواره
خوش اندازه. متناسب. (یادداشت مؤلف). مقابل بدقواره.
- جامۀ خوش قواره، متناسب.
- زمین خوش قواره، با ابعاد متناسب
لغت نامه دهخدا

دوش ساره

دوش ساره
منکب. (یادداشت مؤلف). کتف سار. دوش سار. کتف ساره. سردوش. سرشانه
لغت نامه دهخدا

گوش خاره

گوش خاره
آلتی که بدان چرک گوش پاک کنند. (یادداشت مؤلف). گوش خارک
لغت نامه دهخدا

هوش واژن

هوش واژن
به معنی صحو است که هشیار شدن باشد و به اصطلاح صوفیه صحو حالتی است میان خواب و بیداری که سالک رادر آن فیضی از عوالم فائض شده و به عالم معنی وصول یابد و بعضی از مغیبات مشاهده کند و این معنی به اختیار او نیست و موقوف است به فرودآمدن فیض و این را کشف و مشاهده گویند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا