جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با هوش بهر

نوش بهر

نوش بهر
کسی که نصیب و بهرۀ وی نیکو و خوش باشد. (ناظم الاطباء) ، که از شیرینی نصیبی دارد. شیرین:
پریچهره نوشابۀ نوش بهر
به فال همایون برون شد ز شهر.
نظامی.
حلوا که طعام نوش بهر است
در حیضه خوری به جای زهر است.
نظامی.
چو لاله داغ دل از نوبهار عارض تو
چو غنچه خون جگر از لعل نوش بهر توایم.
امیر شاهی سبزواری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

هوش بر

هوش بر
بَرندۀ هوش. (لغات شاهنامه) :
بفرمود تا داروی هوش بر
پرستنده آمیخت با نوش بر.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

جوش بره

جوش بره
آشی است که آنرا از خمیر گندم بشکل قطعات مثلث و مربع سازند و از گوشت و سبزی و مصالح دیگر پر کنند و در آب جوشانند و ماست و کشک بر آن ریخته صرف کنند
فرهنگ لغت هوشیار

گوش بدر

گوش بدر
منتظر انتظار کش: تن چون نی و بر چو نیل و رخساره چو کاه انگشت بلب گوش بدر دیده براه. (کیکاوس بن اسکندر)
فرهنگ لغت هوشیار

جوش بره

جوش بره
آشی است که آن را از خمیر گندم به شکل قطعات مثلث و مربع سازند و از گوشت و سبزی و مصالح دیگر پر کنند و در آب جوشانند و ماست و کشک بر آن ریخته صرف کنند
فرهنگ فارسی معین