جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با همارنیدن

فهمانیدن

فهمانیدن
مطلبی را به دیگری حالی کردن موجب فهمیدن شخصی دیگر شدن
فهمانیدن
فرهنگ لغت هوشیار

فهمانیدن

فهمانیدن
فهماندن. مطلبی را به دیگری حالی کردن. موجب فهمیدن شخصی دیگر شدن. (فرهنگ فارسی معین). از فهم عربی و پساوند مصدری متعدی فارسی ساخته شده است. تفهیم. حالی کردن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

هارونیدن

هارونیدن
فروماندن و حیران شدن باشد، چه هارون به معنی فروماندگی و حیرت هم آمده است. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

خمانیدن

خمانیدن
خم کردن، کج گردانیدن، تقلید کردن، گفتگو و حرکات و سکنات مردم بطریق مسخرگی، تقلید از حرکات و اقوال
فرهنگ لغت هوشیار