معنی هم سو - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با هم سو
هم شو
- هم شو
- هَوو، دو زن که یک شوهر داشته باشند هر کدام هووی دیگری نامیده می شود، همشوی، نَباغ، بَناغ، وَسنی، اَموِسنی
فرهنگ فارسی عمید
هم چو
- هم چو
- هم چون: اگر برنگ عقیقی شد اشک من چه عجب که مهر خاتم لعل توهست همچون عقیق. (حافظ) توضیح همچه نوشتن غلط است و صواب همچو است زیرا اصل همچون است
فرهنگ لغت هوشیار
هم سن
- هم سن
- دو یا چند کس که از جهت سن و سال و عمر معادل باشند (نسبت بیکدیگر) هم سال
فرهنگ لغت هوشیار