معنی هفت دانه - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با هفت دانه
هفت دانه
هفت دانه
آش عاشورا که آنرا ازگندم ونخودوباقلا وعدس ومانندآن پزند
فرهنگ لغت هوشیار
هفت دانه
هفت دانه
آش عاشورا را گویند، چه آن را از گندم و نخود و باقلا و عدس و امثال آن پزند. (برهان). مقیل. (یادداشت مؤلف). آش شله قلمکار. قطنیه تفلیسی. (یادداشتهای مؤلف)
لغت نامه دهخدا
هفت خانه
هفت خانه
آنچه که دارای هفت حجره یاطبقه باشد، یا هفت خانه چشم. هفت پردهءچشم: (بیاکه پرده گلریز هفت خانه چشم کشیده ایم بتحریرکارگاه خیال) (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
هفت وانه
هفت وانه
دهی است از بخش حومه شهرستان مهاباد دارای 95 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و توتون است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
هفت خانه
هفت خانه
دهی است از بخش خلیل آباد شهرستان کاشمر که 250 تن سکنه دارد. آب آن از قنات، محصول عمده اش غله، پنبه، زیره و انگور است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
هفت پایه
هفت پایه
دارای هفت پایه ورکن. یا تخت (سریر) هفت پایه. تخت پادشاهی که دارای هفت پایه است: (بهرام) کمرهفت چشمه را بربست برسرتخت هفت پایه نشست) (هفت پیکر)
فرهنگ لغت هوشیار
هفت پاره
هفت پاره
دارای هفت جزو هفت قطعه. یا هفت پاره لعل. گردن بندی که هفت قطعه لعل است: (این سخن گفت (کنیزک بهرام) وعقدبازگشا پیش او (سرهنگ مامور قتل کنیزک) هفت پاره لعل نهاد) (هفت پیکر)
فرهنگ لغت هوشیار
هفت ماهه
هفت ماهه
آنچه که هفت ماه ازعمرش گذشته باشد، یا هفت ماهه بودن (زاییده شدن)، بسیارعجول بودن بسیارشتاب داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
هفت کهنه
هفت کهنه
هفت چیزکهنه وقدیمی (یارکهنه مصاحب کهنه کتاب کهنه شراب کهنه حمام کهنه شمشیرکهنه چینی کهنه)
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.