نوعی وسیله نقلیه دارای دو چرخ یکی در عقب و یکی در جلو، و دو رکاب و یک زنجیر که با فشار رکاب به وسیله پا زنجیر به گردش در می آید و در نتیجه این وسیله به حرکت درمی آید
مرکب از دست + الف وقایه + دست، سودای نقدانقد، یعنی چیزی بگیرند و همان لحظه قیمت بدهند. (برهان). نقد. دست به دست دادن. (آنندراج). سودای نقد به نقد یعنی هرچه خرند همان لحظه قیمت وی را دهند. (ناظم الاطباء). مقابل پسادست یعنی نسیه. ناجزاً بناجز. یداًبید. (یادداشت مرحوم دهخدا) : ستدو داد مکن هرگز جز دستادست که پسادست خلاف آرد و الفت ببرد. ابوشکور. ستد و داد جز به دستادست داوری باشد و زیان و شکست. لبیبی. قرض، وام دستادست. (مهذب الاسماء) ، دوبازوی لشکر، سعی و کوشش و جهد. (ناظم الاطباء)
بازکرده. (آنندراج). گشوده. گشاده: هم بر ورق گذشته گیرش واکرده و درنوشته گیرش. نظامی. صائب بجز از جبهۀ واکردۀ تقدیر مانع نشود هیچ سپر تیر قضا را. صائب (آنندراج). ، دست خورده. مقابل سربسته. جعبه یا بسته ای که در آن را گشوده باشند