وا داد وا داد باز دادن، منع ممانعت (ناظم الاطباء) : (زاهد از منعت کند از عاشقی گو طریق عشق را وا داد نیست) (اسیری لاهیجی) فرهنگ لغت هوشیار
وا دادن وا دادن باز دان پس دادن: (چون بیاید شام و دزدد جام من گویمش واده که نامد شام من) (مثنوی)، رها کردن ول کردن، منقطع گشتن درد موقتا، رضا دادن بکاری که قبلا با آن مخالفت میورزیده اند: (سرش چون رفت خانم نیز وا داد تمامش را چو دل در سینه جا داد) (ایرج میرزا) فرهنگ لغت هوشیار