جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نژاد خواه

نژاد سیاه

نژاد سیاه
مجموع افرادی که پوست بدنشان سیاه است و در افریقای مرکزی و شرقی به سر می برند
نژاد سیاه
فرهنگ فارسی عمید

داد خواه

داد خواه
کسی که به سبب ظلمی که بر او آمده داد خواهی کند آنکه به دادگاه داد خواست دهد مظلوم
فرهنگ لغت هوشیار

نان خواه

نان خواه
آنکه طلب نان کند، نان خواهنده
کنایه از فقیر
زِنیان، گیاهی خودرو با گلهای سفید و دانه هایی زرد رنگ و خوش بو با طعمِ کمی تند و تلخ که گاهی روی نان می ریخته اند و برای تهیه اسانس کاربرد دارد، زینان، زینیان، نینیا، ساسِم، جِوانی، نَغَن، نَغنَخوٰاد، نَغنَخوٰالان، نانخوٰاه
نان خواه
فرهنگ فارسی عمید

نام خواه

نام خواه
آنکه خواهان نام است طالب شهرت نامجو: کدام است مرد از شما نام خواه که آید پدید ازمیان سپاه. (دقیقی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار

نان خواه

نان خواه
تخمی خوش بوی و زردرنگ که گاهی روی خمیر نان پاشند
نان خواه
فرهنگ فارسی معین

نام خواه

نام خواه
خواهان نام. نامجو. شهرت طلب. حریص شهرت. آرزومند اشتهارو معروفیت. جویای نام و شهرت و افتخار:
کدام است مرد از شما نامخواه
که آید پدید از میان سپاه.
دقیقی
لغت نامه دهخدا