جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نزدیک به

نزدیک بین

نزدیک بین
کسی که به واسطۀ ضعف چشم دور را به خوبی نبیند، میوپ
نزدیک بین
فرهنگ فارسی عمید

نزدیک بین

نزدیک بین
کسی که بسبب ضعف باصره دوررانبیند توضیح شخصی که قادربدیدن اشیا دورنباشد وفقط اشیا بسیارنزدیک رامیتواندرویت کند. این چنین کس بابکاربردن عینکی که دارای عدسی های مقعرالطرفین باشدمیتوانداشیا دورراهم ببیند
فرهنگ لغت هوشیار

نزدیک ها

نزدیک ها
جاهای قریب و نزدیک. حوالی، زمانهای قریب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

نزدیک تک

نزدیک تک
چاه یا رود کم عمق. (ناظم الاطباء). مقابل دورتک به معنی عمیق: نزیع، چاه نزدیک تک. بئر انشاط، چاه نزدیک تک. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا