معنی نزارنما - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با نزارنما
هزارنوا
- هزارنوا
- آنکه هزار آهنگ دارد و نواهای بسیار گوناگون نوازد:
با مطرب هزارنوا باده نوش کن
در موسمی که زاغ هزیمت شد از هزار.
سوزنی.
رجوع به هزارآوا شود
لغت نامه دهخدا
نمانما
- نمانما
- نمانما بردن، عبور دادن چیزی را بدانسان که همگان از عابرین و ساکنین معبر آن راتوانند دیدن: نمانما بردن جهیز. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
زانما
- زانما
- مرکب از ز (مخفف از) + آن + ما از جانب ما (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا