جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نپذیرفت

پذیرفته

پذیرفته
قبول کرده مقبول پذرفته، آنچه بر عهده گرفته باشند آنچه تقبل کرده باشند، مستجاب (دعا)، صورت مقابل پذیرا هیولی: (و هر پذیرایی که بپذیرفته ای هستی وی تمام شود آن پذیرا را هیولی خوانند... و آن پذیرفته را که اندروی بود صورت خوانند) (دانشنامه علائی. الهی) یا پذیرفته بودن، بر عهده گفتن
فرهنگ لغت هوشیار

پذیرفتن

پذیرفتن
قبول کردن، اجابت کردن
بر عهده گرفتن
کسی را نزد خود بار دادن، پذیرایی کردن
پذیرفتن
فرهنگ فارسی عمید

پذیرفته

پذیرفته
قبول کرده، مقبول، آن چه بر عهده گرفته باشند، مستجاب، صورت (فلسفه)
پذیرفته
فرهنگ فارسی معین

پذیرفتن

پذیرفتن
برداشتن، قبول کردن، به عهده گرفتن، استجابت، اقرار کردن
پذیرفتن
فرهنگ فارسی معین