معنی نادانستگی - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با نادانستگی
نادانستگی
- نادانستگی
- جهل. عدم اطلاع. عدم وقوف. (ناظم الاطباء). جهالت. نادانی. بی خبری. بی اطلاعی
لغت نامه دهخدا
نادانستنی
- نادانستنی
- آنچه که قابل دانستن نیست غیر قابل فهم: (سخن از چهار نوع است: یکی نا دانستنی و نگفتی)
فرهنگ لغت هوشیار
نادانستنی
- نادانستنی
- که قابل دانستن نیست. که دانستن را نشاید. که نتوان آن را دانست. که غیرقابل فهم است: سخن از چهار نوع است، یکی نادانستنی و نگفتنی. (منتخب قابوسنامه ص 46)
لغت نامه دهخدا
نتوانستگی
- نتوانستگی
- ناتوانی عدم قدرت مقابل توانستگی: خرق نتوانستگی مردعمل وحیله کاررا
فرهنگ لغت هوشیار