جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مهر سامان

مهر سلیمان

مهر سلیمان
گیاهی است از دستۀمارچوبه ها و از تیره سوسنی ها. ساقۀ زیرین این گیاه هر سال یک ساقۀ هوائی میدهد و جای ساقه های سالهای گذشته بر روی آن میماند. (گیاه شناسی گل گلاب ص 284)
لغت نامه دهخدا

مهر سلیمان

مهر سلیمان
خاتم سلیمان. انگشتر سلیمان که گویند اسم اعظم الهی بر آن نقش بود و قدرت سلطنت و سلطۀ سلیمان بر انس و جن به خاطر آن انگشتر بود:
مهیا ساز از داغ جنون مهر سلیمانی
نشست وخاست کن با دام و دد با دانه در صحرا.
صائب (از آنندراج).
ز دست رفت دل و در پی شراب افتاد
فغان که مهرسلیمان ز کف در آب افتاد.
محمدقلی سلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

میرسامان

میرسامان
رئیس دیوان، (ناظم الاطباء)، همان است که در هندوستان خان سامان گویند، (آنندراج) :
گرچه خط راه تبسم به لبش تنگ گرفت
میرسامان نگه عشوه طراز است هنوز،
آفرین لاهوری
لغت نامه دهخدا

هم سامان

هم سامان
هم خاک. هم مرز. دو تن که ملک زراعتی یا ملک حکمرانی آنان مجاور یکدیگر باشد. (ازیادداشتهای مؤلف). شاهد برای این معنی یافت نشد
لغت نامه دهخدا