معنی ماندگاری
ماندگاری
تداوم، اقامت
تصویر ماندگاری
فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با ماندگاری
ماندگار
ماندگار
مستقر
فرهنگ واژه فارسی سره
ماندگار
ماندگار
ماندنی، پایدار، آنچه پیوسته بر یک حال بماند و تغییر نکند
فرهنگ فارسی عمید
ماندگار
ماندگار
پایدار، با دوام، ماندنی
فرهنگ لغت هوشیار
ماندگار
ماندگار
کسی که در جایی اقامت (دایم یا طولانی) کند، پایدار، ماندنی
فرهنگ فارسی معین
ماندگار
ماندگار
Lastingly, Lingering
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ماندگار
ماندگار
duradouramente, persistente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ماندگار
ماندگار
trwale, utrzymujący się
دیکشنری فارسی به لهستانی
ماندگار
ماندگار
долговечно , затянувшийся
دیکشنری فارسی به روسی
ماندگار
ماندگار
довготривало , затяжний
دیکشنری فارسی به اوکراینی