جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با لگام کشی

لگام کشیدن

لگام کشیدن
با کشیدن افسار متوقف کردن مرکب را، به دنبال خود کشانیدن و بردن: هل تا بکشد بمکر زین دوزخ دیو از پس خویشتن لگامش را، احتیاط و مکث کردن در کاری
فرهنگ لغت هوشیار

لگام کشیدن

لگام کشیدن
ایستادن و متوقف ساختن اسب را با کشیدن دهانه. از پس خود کشیدن لگام، به دنبال خود بردن و کشاندن:
هِل تا بکشد به مکر زی دوزخ
دیو از پس خویشتن لگامش را.
ناصرخسرو.
، کنایه از احتیاط و مکث کردن در کاری. (آنندراج) :
به آن غرور و تکبر که کشتۀ آنم
رسید چون به سر تربتم لگام کشید.
سنجر کاشی (از آنندراج).
و رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 122 شود
لغت نامه دهخدا

کام کشی

کام کشی
رسیدن به آرزو و امیال، کامیابی، مقابل ناکامی: (... بزرگ منش بود اندر کامروایی) (مقدمه شاهنامه ابو منصور عبدالرزاق. هزاره فردوسی)
کام کشی
فرهنگ لغت هوشیار