گنجوربودن. خزانه دار بودن. عمل گنجور داشتن: وگر خان را بترکستان فرستد مهر گنجوری پیاده از بلاساغون دوان آید به ایلاقش. منوچهری (دیوان چ 1 دبیرسیاقی ص 46). اثیر رفت به حضرت گذاشت گنج سخن خنک شهی که بر این گنج یافت گنجوری. اثیرالدین اخسیکتی (از جهانگیری)
دهی است جزء دهستان شراء بالا بخش کمیجان شهرستان اراک که در 40هزارگزی جنوب کمیجان و 8هزارگزی راه عمومی واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 90 تن است. آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
مأخوذ است از حدیث: ان للّه کنزاً (یا کنوزاً) مفتاحه (یا مفاتیحها) السنه الشعراء: هم امارت هم زبان دارم کلید گنج عرش وین دو دعوی را دلیل است از حدیث مصطفی. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 18)