معنی گژفه کاری - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با گژفه کاری
صرفه کاری
صرفه کاری
صرفه جوئی. اقتصاد. به اندازه هزینه کردن. احتیاط و ملاحظه در خرج: شه غزنوی گرچه تقصیر کرد تلافی خدیو جهانگیرکرد از آن صرفه کاری شد این سود او که مذموم شد نام محمود او. ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
گزافه کاری
گزافه کاری
گزافکاری. اسراف. تجاوز. بیهوده کاری. و رجوع به گزافکاری شود
لغت نامه دهخدا
گیاه کاری
گیاه کاری
عمل گیاه کار، کشت کاری، زراعت، کشت و زرع
لغت نامه دهخدا
گنه کاری
گنه کاری
عمل گنه کار. تقصیرکاری. مجرمی. عصیان. اثم. جرم. بزه کاری: به پاسخ سخن لرزلرزان شنید ز زروان گنهکاری آمد پدید. فردوسی. ز نادانی آمد گنه کاریَم گمانم که دیوانه پنداریَم. فردوسی. خواجه درداده تن بدان خواری از چه از تهمت گنه کاری. نظامی. گرچه بر جان عاشقان خواری است توبه در عاشقی گنه کاری است. نظامی. نان دهانم بدین گنه داری نان خورانم بدان گنه کاری. نظامی. دوستانم توبه گویند از گنه کاری به من توبه تا من میکنم هرگز نباشد برقرار. سعدی (طیبات)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.