معنی گداخت - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با گداخت
گداختن
- گداختن
- فلز یا چیز دیگر را به قوۀ حرارت ذوب کردن، آب شدن یا واشدن جسم جامد در اثر حرارت، گدازیدن، پزاختن
فرهنگ فارسی عمید
گداخته
- گداخته
- ذوب شده (فلز روغن موم و جز آن) آب شده گدازیده: ترنگبین گداخته و پالوده و بقوام آورده، مایع مقابل جامد
فرهنگ لغت هوشیار