معنی کیسه بندی
- کیسه بندی
- آنکیستمان
واژههای مرتبط با کیسه بندی
کیسه بندی
- کیسه بندی
- استقرار جسمی خارجی که حل ناشدنی است در نسج بدن
کیسه بندی
- کیسه بندی
- استقرار جسمی خارجی که حل ناشدنی است در نسج بدن. (فرهنگ فارسی معین)
کاسه بندی
- کاسه بندی
- بند زدن کاسه شکسته بند زنی} کاسه بندی چه خواهی از مجنون ک کیسه دوزی نیاید از طرار) (اوحدی)
کاسه بندی
- کاسه بندی
- شکسته بندزنی. شعابی. بند زدن کاسه:
کاسه بندی چه خواهی از مجنون
کیسه دوزی نیاید از طرار.
اوحدی
آینه بندی
- آینه بندی
- آیینه بندان
جیره بندی
- جیره بندی
- تقسیم کردن خوردنی و پوشیدنی و دیگر کالاها برای مصرف کنندگان به مقدار ضرورت بطور روزانه
پیله بندی
- پیله بندی
- عمل تنیدن کرم ابریشم پیله را، بسته بندی بادامه های ابریشم
سیاه بندی
- سیاه بندی
- عمل و کیفیت سیاه بند
قیزه بندی
- قیزه بندی
- بستن پارچه بر عورت و بند کردن سر دیگر آن بطرف سرین در کمر
