کلندگر کلندگر آنکه با کلند کار کند آنکه زمین را با کلنگ بکند: (تا گشته ام هلاک جوان کلندگر همچون کلند خاک درش میکنم بسر)، (سیفی) فرهنگ لغت هوشیار
کرختگی کرختگی کرختی. بی حسی. (ناظم الاطباء) ، درشتی. ناهمواری. (آنندراج). خشکی. صلابت. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
کرنوکر کرنوکر دهی است از بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. کوهستانی و سردسیر است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6) لغت نامه دهخدا
کلندگر کلندگر آنکه با کلنگ کار می کند. (ناظم الاطباء). آنکه زمین را با کلنگ بکند. (فرهنگ فارسی معین) : تا گشته ام هلاک جوان کلندگر همچون کلند خاک درش می کنم به سر. سیفی (از بهار عجم). و رجوع به کلند شود لغت نامه دهخدا
کین گر کین گر کینه و عداوت تیز و افزون. (آنندراج). انتقام کشنده. منتقم. (فرهنگ فارسی معین) لغت نامه دهخدا