معنی کردان
- کردان
- اکراد
واژههای مرتبط با کردان
کردان
- کردان
- پارسی تازی گشته گردان ک افسار افسار، پاسخ راست در خنیا
اردان
- اردان
- جمع ردن، تریزها تریز در پارسی به آستین گفته میشود که آستین را با گذاشتن و افزودن پارچه سه گوشه ای به نیم تنه می دوزند تریز کاری تریز ساختن
بردان
- بردان
- نام یکی از پادشاهان اشکانی
فردان
- فردان
- یکتا، یگانه
کاردان
- کاردان
- صاحب نظر، صاحبنظر
کردار
- کردار
- عمل
بردان
- بردان
- بامداد و شام
پردان
- پردان
- بسیار دان
صردان
- صردان
- جمع صرد، کاک ها شیر گنجشگ ها دو رگ زیر زبان
