معنی فرآویز کردن - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با فرآویز کردن
فرخیز کردن
- فرخیز کردن
- بر مدار آب افزودن برای امری عام المنفعه یا تعمیر جو و قنات و آن افزودن چند هنگام است بر مدار. (یادداشت به خط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
فریز کردن
- فریز کردن
- بیرین کردن و چیدن پشم گوسفند و بز و امثال آن. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به فریز شود
لغت نامه دهخدا