جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فرآمد

درآمد

درآمد
سود، بهره که از سود و تجارت و یا غیره بدست آید سود، بهره، دخل
درآمد
فرهنگ لغت هوشیار

درآمد

درآمد
سود و بهره ای که از کار و تجارت یا ملک داری و زراعت به دست آید، سود، دخل، برای مِثال درآمد مرد را بخشنده دارد / زمین تا درنیارد برنیارد (نظامی۲ - ۳۰۲)
درآمد
فرهنگ فارسی عمید

سرآمد

سرآمد
بهتر و ممتاز و سردار. (غیاث اللغات) (آنندراج). زبده. قدوه:
منم سرآمد دوران که طبع من داند
چهار جوی جنان از پی جهان کندن.
خاقانی.
شنیدم کز این دور آموزگار
سرآمد تویی بر همه روزگار.
نظامی.
احمد که سرآمد عرب بود
هم خستۀ خار بولهب بود.
نظامی.
خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق
دریادلی بجوی دلیری سرآمدی.
حافظ
لغت نامه دهخدا

درآمد

درآمد
دهی است از دهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان، واقع در 17هزارگزی جنوب خاوری فلاورجان و 37هزارگزی جنوب راه شوسۀ مبارکه به اصفهان. با 165 تن سکنه. آب آن از زاینده رود و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا