شوخ گرفتن شوخ گرفتن شوخ بستن. درشت و هنگفت شدن دست از کار و محنت و مزدوری و پینه بستن آن. (ناظم الاطباء). پدید آمدن چرک و وسخ در اندام و پینه بستن دست و پای بالخصوص: اگر شوخ گیرد همه جای من چه باشد دلم از طمع هست پاک. خسروی. رجوع به شوخ بستن شود لغت نامه دهخدا
خوش گفت خوش گفت خوش کلام، خوش گفتار، شیرین سخن، نیکوگفتار، شیرین زیانمتضاد: بدکلام فرهنگ واژه مترادف متضاد