پایداری پایداری ایستادگیپافشاری تاب مقاومت دوام. پایداری کردن پا فشردن پای داشتن مقاومت کردن استقامت ورزیدن فرهنگ لغت هوشیار
پایداری پایداری ایستادگی، مقاومت، اُستُواری، محکمی، استحکام، محکم کاری، استقامت، ثبات، اطمینان، اِستِحکام، صَلابَت، قَوام، تَأَثُّل، ثَقابَت، رَصانَت، اِتقان، اِشتِداد، رُستی، جَزالَت، ثُبوت فرهنگ فارسی عمید
شهرداری شهرداری سازمانی که در هر شهر برای پاکیزه نگهداشتن کوچه ها، خیابان ها، مواظبت باغ های عمومی، روشنایی شهر، تقسیم آب و تعیین نرخ خواربار تشکیل می شود و زیر نظر انجمن شهر یا وزارت کشور قرار دارد فرهنگ فارسی عمید