معنی شتاب کن - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با شتاب کن
شتاب کش
- شتاب کش
- شتاب کشنده. کشندۀ بشتاب: موت مَزعِف، موت شتاب کش. قَعص، مرگ شتاب کش. هِمَیغ، مرگ شتاب کش. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
شتابیدن
- شتابیدن
- شتافتن، شتاب کردن، عجله کردن، شتابیدن، تند رفتن
فرهنگ فارسی عمید
شتاب کار
- شتاب کار
- شتاب کننده، ویژگی کسی که با عجله کاری انجام می دهد
فرهنگ فارسی عمید