معنی سروده
سروده
شعر
تصویر سروده
فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با سروده
سروده
سروده
خوانده شده (آواز)، ساخته شده (شعر و سرود)
فرهنگ لغت هوشیار
سروده
سروده
شعر یا سرود که کسی گفته یا خوانده باشد، گفته و خوانده شده
فرهنگ فارسی عمید
سروده
سروده
خوانده شده، گفته شده، شعر، شعر ساخته شده
فرهنگ فارسی معین
ستوده
ستوده
ستایش شده
فرهنگ نامهای ایرانی
بروده
بروده
سردی خنکی، سرد شدن، زم
فرهنگ لغت هوشیار
سرزده
سرزده
بی خبر
فرهنگ واژه فارسی سره
ثروده
ثروده
از ریشه پارسی ترید و اشکنه
فرهنگ لغت هوشیار
تروده
تروده
جفت و زوج و دوگانه
فرهنگ لغت هوشیار
ستوده
ستوده
مدح شده تمجید شده ستایش شده جمع ستودگان
فرهنگ لغت هوشیار