معنی سروادیک
- سروادیک
- شاعرانه
واژههای مرتبط با سروادیک
خروالدیک
- خروالدیک
- بپارسی سرگین خروس گویند. گرم و خشک است در اول. چون نیم مثقال از آن بده مثقال سکنجبین میل کنند بلغم غلیظ را به قی دفع کنند و چون بر گزیدگی سگ دیوانه نهند نفع دهد. (از تحفۀ حکیم مؤمن)
مرواریک
- مرواریک
- نام مرتعی در آمل
روادید
- روادید
- صلاحدید
روادید
- روادید
- عبارت و امضائی که نوشته را دارای اعتبار کند، ویزا
سرامیک
- سرامیک
- صنعت سفال سازی سفالین، ظرف سفالین آنچه از گل پخته ساخته شده
سرواده
- سرواده
- قافیه شعر
سوادیه
- سوادیه
- توکا از پرند گان
روادید
- روادید
- امضاء یا عبارتی که نوشته ای را تأیید کرده و به آن اعتبار می بخشد
سرامیک
- سرامیک
- مربوط به سفال سازی، صفت سفال سازی، سفالی، آن چه از سفال ساخته شود
