جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ستیزش

ستیزه

ستیزه
ستیز، جنگ وجدال، دشمنی و سرکشی، ناسازگاری، کشمکش، لجاج، عناد
ستیزه
فرهنگ فارسی عمید

ستیهش

ستیهش
لجاجت و ستیزندگی. (برهان) (آنندراج). جنگ و ستیزه. (غیاث). اسم مصدر از ستیهیدن. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) :
ای از ستیهش تو همه مردمان به مست
دعویت صعب و منکر و معنیت خام و سست.
لبیبی.
اندر ستیهش است بمن این زن
مینازدی بچادر و شلوارش.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

ستیزه

ستیزه
پرخاش، جدال، جدل، جنگ، حرب، خصومت، دشمنی، دعوا، ستیز، ضدیت، عناد، کشاکش، مجادله، محاربه، مخالفت، مرافعه، معارضه، منازعه، مناقشه، نبرد، نزاع
متضاد: صلح
فرهنگ واژه مترادف متضاد

ستیز

ستیز
جنگ وجدال، دشمنی و سرکشی، ناسازگاری، کشمکش، لجاج، عناد
ستیز
فرهنگ فارسی عمید