ستیهش ستیهش لجاجت و ستیزندگی. (برهان) (آنندراج). جنگ و ستیزه. (غیاث). اسم مصدر از ستیهیدن. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) : ای از ستیهش تو همه مردمان به مست دعویت صعب و منکر و معنیت خام و سست. لبیبی. اندر ستیهش است بمن این زن مینازدی بچادر و شلوارش. ناصرخسرو لغت نامه دهخدا
ستیزه ستیزه پرخاش، جدال، جدل، جنگ، حرب، خصومت، دشمنی، دعوا، ستیز، ضدیت، عناد، کشاکش، مجادله، محاربه، مخالفت، مرافعه، معارضه، منازعه، مناقشه، نبرد، نزاعمتضاد: صلح فرهنگ واژه مترادف متضاد