جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سپیده دار

سپید دار

سپید دار
درختی است از تیره بیدها که در نیمکره شمالی گونه های مختلفش فراوان میروید. درختی است دو پایه و گلهایش کاملا برهنه و بدون جام و کاسه و پرچمها یا مادگی فقط برکگ کوچکی در بغل دمگل خود دارند گل نر این گیاه دارای پرچمهای زیاد و گل ماده دارای دو برچه است و دانه هایش کرکهای ریزی دارد جوانه های سپیدار آلوده با ماده صمغی چسبنده است. بلندی آن بالغ بر 20 متر میشود و محیط دایره اش تا 3 متر میرسد. پشت پهنک برگ سپیدار سفید رنگ است و چون تنه اش مستیما رشد میکند از آن برای ساختن تیر و ستون چوبی استفاده میکنند حور حورازرق غرب ابودقیق
فرهنگ لغت هوشیار

سپیده دمان

سپیده دمان
به وقت سپیدۀ صبح، به وقت سپیده دم، سحرگاهان
سپیده دمان
فرهنگ فارسی عمید

سپیده دمان

سپیده دمان
به وقت سپیده دم. به وقت سپیدۀ صبح:
دژآگهی که به بیشه درون سپیده دمان
ز بیم شنّۀ او شیر بفکند چنگال.
منجیک (از لغت فرس ص 472).
بمژده ز رستم هم اندر زمان
هیونی بیامد سپیده دمان.
فردوسی.
چنین تا سپیده دمان بر دمید
شب تیره گون دامن اندرکشید.
فردوسی.
کنون سپیده دمان فاخته ز شاخ چنار
چو عاشقان غمین برکشد خروش و فغان.
فرخی.
چنین هر شب از دور پیدا شود
سپیده دمان باز دریا شود.
اسدی.
سپیده دمان کز سپهر کبود
رسانیده خورشید شه را درود.
نظامی
لغت نامه دهخدا

سلیقه دار

سلیقه دار
خوش طبع. خوش وضع. دارای خصلت وسیرت نیک. خوشمزه. سلیقه مند. سلیقه شعار. (ناظم الاطباء). آنکه حسن انتخاب دارد. رجوع به سلیقه مند شود
لغت نامه دهخدا